ما الزاماً باید حرکت کنیم یعنی چون جزء حیوانها هستیم -انسان زیرشاخه حیوان و همه حیوانات ملزم به حرکت هستند- و حیوانات کلا با حرکت به اراده شناخته می شوند یعنی تعریف حیوان در علم طبیعیات اینست: کلیه موجوداتی که به اراده خود حرکت می کنند حیوان نام دارند.
و حرکت همیشه به همراه خود حرارت و تحلیل می آورد پس در نتیجه به واسطه این حرکت و ایجاد حرارت و تحلیل نیاز است زمانی این حرارت و حرکت و تحلیل را کاهش دهیم تا روح ما بتواند از آن حالت تحلیل رفتن و خسته و ضعیف شدن نجات پیدا کند، بازسازی شود و دوباره بتواند با تمام قوا برگردد و بدن را مدیریت کند.
یک علت دیگر نیاز ما به خواب حرکات و افعال باطنی یا اندامهای درونی ماست. هر انسانی یک سری اندامهای ظاهری دارد با افعال ظاهری و یک سری اندامها و اعضای باطنی دارد با افعال باطنی.
وقتی که ما بیدار و مشغول حرکت و فعالیت هستیم، خون و به دنبال آن روح و حرارت به سمت ظاهر بدن حرکت می کند و در نتیجه بیشترین حجم حرارت و روح در ظاهر جمع می شود و قسمتهای باطنی و اندامهای درونی ما از روح کم بهره می شوند -اگر نگوییم خالی می شوند.
حتی استرسها و هیجانها – چه هیجان های مثبت و فرحبخش چه هیجانهای منفی و خشم ها و اضطراب ها – می توانند درون را به مقدار زیادی از روح خالی کنند. ولی در حالت عادی و متعادل هم حداقل اینست که باطن ما ،در بیداری طولانی، سرد و کم روح و کم قوه می شود و در نتیجه کارها و افعال درونی ما به خوبی انجام نمی شود.
خواب برای ظاهر بدن سردی می آورد و برای باطن بدن گرمی می آورد. بخاطر همین است که ما وقتی مثلا کسی بیمار می شود می گوییم بگیرد بخوابد. می خواهیم قوای باطنی او تقویت شود، می خواهیم گرما به درون برود و قوای باطنی برای مقابله با بیماری قوی شود. بخاطر همین هم آنموقع خواب برای بیمار گرمی و سلامتی می آورد.
خواب اثرات مهمی بر اندامهای باطنی دارد که هیچ چیز دیگری نمی تواند جبرانش کند. یکی از مهمترینها بحث هضم است اگر در زمانهای مناسب به معده، کبد، روده و کل اندامهای گوارشی حرارت کافی، خون کافی و روح کافی نرسد باعث می شود که کار خود را ناقص انجام دهد. به همین دلیل فردی که به اندازه کافی و در زمانهای درست و مناسب نمی خوابد هضم ضعیفی پیدا می کند، بهرهی کافی از موادی که می خورد نمی برد و در نتیجه به مرور زمان ضعیف و ضعیفتر می شود که تنها چاره آن هم فقط خوابیدن صحیح است. با بیشتر خوردن و افزایش مواد غذایی نمی تواند این را جبران کند. پس یکی دیگر از دلایل نیاز به خواب، گرم کردن و افزایش کارآیی سیستم گوارش و سایر اندامهای باطنی است که چون این بحث هضم و نضج غذا و تغذیه اندامهای باطنی خیلی بحث مهمی است بعدا در طول بحثهای دیگر درباره آن صحبت خواهیم کرد.
باز هم علت دیگری برای ضرورت خواب صحیح و کافی داریم و آن هم نیاز به گرم شدن درون است. ببینید سردی مخالف حیات است. سردی باعث می شود که افت عملکرد در اندامها پیدا شود و در بیداری طولانی ما سردی درون پیدا خواهیم کرد- به همان دلیل که در بالا گفتم- و ما می دانیم مهمترین اندامهای ما اندامهای باطنی هستند از جمله قلب ، کبد، معده، اینها اندامهای باطنی ما هستند و چنانچه بیداری بیش از اندازه طول بکشد و خواب در زمان مناسب اتفاق نیافتد این اندامها سرد می شوند پس کاهش عملکرد پیدا میکنند و سردی آنها از آنجایی که اندامهای رئیسه هستند به کل بدن تسری پیدا میکند. یعنی کسی که به اندازه کافی نمی خوابد به مرور دچار سردی مزاج خواهد شد و بیماریهای سرد در او ایجاد می شود و اوج می گیرد و پایدار می شود و ریشهدار می شود.
باز هم از دلایل نیاز به خواب بحث دیگری در اینجا مطرح است و آن هم اینکه مادامی که روح از مبدا خود فاصله می گیرد ضعیف می شود.
ما می دانیم هر موجودی میل به مبدأ و رویشگاه خودش دارد. روح طبی در حدود نواحی قلب در اولین رویش خودش در دوران جنینی به وجود می آید و در اصل از این مبدا به کل بدن تسری پیدا می کند. روح طبی غالباً سوار بر خون است و همراه خون جابجا می شود و ما درواقع انتظار داریم هرجا که روح می رود حیات، گرمی و افزایش فعالیتها و سرزندگی و نشاط هم به همراه آن برود. اگر که بیرون ماندن روح از مبدأ و منشأ خودش زمان زیادی به درازا بکشد روح ضعیف می شود و دیگر نمی تواند این افعالی که گفتیم یعنی حیات بخشی، سرزندگی و فعالیت و قوت را با خود بیاورد و نیاز دارد که به صورت دوره ای و در زمانهای مشخص به مبدأ خودش برگردد، احیا و تازه شود، دوباره انرژی اولیهاش را بدست آورد، دوباره نیرو بگیرد و با بیداری مجدد با تجدید قوا به انجام وظایف قبلی خود برگردد و همه بدن را از زندگی و حیات سرشار کند .
پس در نتیجه یک علت دیگر نیاز به خواب در هر فردی نیاز خود روح است به احیا. چونکه به منشأ خودش تعلق عمیق دارد علقه دارد و دوست دارد که برگردد و در زمان خواب و استراحت در رویشگاه و رستنگاه اولیه خودش آرام بگیرد. بنابراین در ساعاتی از شبانهروز توصیه شده که برای تقویت و ابقای روح و حیات بخشی مجدد آن بخوابیم.
این مقدار و این توصیه برای افراد مختلف در زمانهای مختلف متفاوت است که انشاالله در طول بحثهای آتی به اینها اشاره خواهیم کرد که هر کسی چه میزان نیاز به خواب خواهد داشت.
فقط این را به یاد داشته باشیم که خواب یکی از اصول مهم سلامتی بخش بدن انسان است. با خواب به عنوان یک امر زائد و مزاحم برخورد نکنیم. خواب را به عنوان یک کار فوق برنامه و غیر ضروری پشت گوش نیاندازیم که هر وقت کارها و مشغله هایمان تمام شد بخوابیم.
خواب خودش یک نظم می خواهد و در بدن هم نظم ایجاد می کند یعنی اگر ما ملزم باشیم به اینکه منظم بخوابیم و منظم بیدار شویم این نظم در کل فیزیولوژی بدن ما تسری پیدا میکند و چنانچه برعکس، در خواب بینظم باشیم و هرگاه وقت پیدا کردیم بخوابیم و خواب شب -که بهترین زمان آنست- را به میانه روز، وقت غروب آفتاب و … تغییر دهیم و همینطور بینظم و بیموقع بخوابیم حتی اگر مقدار و ساعات خواب به همان میزانی باشد که مورد نیاز ماست باز هم بهره کافی نمی بریم و عملکرد اندامهای داخلی و خارجی به هم می ریزد و ما نه از خوابمان و نه از بیداری مان بهره ای نخواهیم برد و به سلامتی خود هم یک ضربه مهلک وارد می کنیم.
تاکید ما این است که خواهشا قوانین خواب را جدی بگیرید. نظم خواب را جدی بگیرید. با منظم کردن ساعات خواب و بیداری شما با مقدار کمتری از خواب بهرهی بسیار بیشتری از سلامتی و توانمندی خواهید برد و کیفیت زندگی خود را افزایش خواهید داد.
چرا که خواب صحیح همانطور که خواهیم گفت روی هضم غذای شما، روی تغذیه اندامهای شما، روی نضج مواد داخل بدن شما، روی دفع فضولات از بدن شما، روی احساس حیات و سرزندگی شما تاثیر ویژه و جدی خواهد گذاشت و چنانچه بیتفاوت باشید از همه اینها ضرر خواهید دید.