در بحث آشنایی با شش گانه سلامتی بخش (سته ضروریة) میرسیم به بخش سوم یعنی: حرکت و سکون. در این درس به بررسی تعریف طب سنتی از ورزش و آشنایی با ابعاد مختلف آن می پردازیم.
منظور از حرکت و سکون میزان تحرک و ملاحظات مربوط به ورزش کردن است. نوع و میزان ورزش، باید بر اساس سن، جنس، مزاج و فصل تعیین شود. در ورزش، حرکات مفاصل باید دارای نیروی مقابل و کنترلی باشد و حرکت سریع مفصل تا انتهای دامنه حرکتی، بسیار خطرناک است. ورزشهای غیر ایزومتریک (مانند وزنهبرداری و پرورشاندام) اصولاً هیچ یک از اهداف ورزش طبّی را برآورده نمیکنند. نیاز بانوان به ورزش کردن، بسیار کمتر از آقایان است، به نحوی که اغلب، همان فعّالیت روزانه، برای سلامتی ایشان کفایت میکند. هرگونه فعّالیت سنگین ورزشی، به شدّت، سلامتی بانوان را به مخاطره میاندازد.
از دیدگاه طب سنتی، ورزش یکی از اصول مهم حفظ تندرستی است و به درمان بیماریها کمک میکند. ورزش در دفع فضولات باقیمانده از هضم غذا نیز نقش دارد. اگرچه فضولات ناشی از هضم غذا به روشهای مختلف مثل ادرار، مدفوع، تعریق و … از بدن دفع میشود، همواره مقدار کمی از آن در بدن باقی میماند.
همانطور که میدانید حرکت یعنی اینکه چیزی از حالت سکون به حالت حرکت در آید. یعنی از قوه به فعل برسد. ناخوداگاه اولین چیزی که در ذهن ما می آید این است که هر چیزی از حالت سکون و ایستایی به حرکت در بیاید همراه با ایجاد حرارت خواهد بود. میخواهد یک شیء باشد و یا عضو بدن انسان، وقتی به حالت حرکت در آید حتما به همراه خودش حرارت را می آورد.
حرارت تا وقتی که ملایم است در واقع اثری روی رطوبتها ممکن است به جا نگذارد اما به محض اینکه مقداری این حرارت بالا رفت میتواند رطوبتها را آرام آرام از بین ببرد. پس در نتیجه حرارتی که همراه شدت باشد به سمت خشکی میرود. اینگونه است که در طب سنتی مزاج ورزش را گرم و خشک میدانند.
ورزشی که ورزش باشد -که الان خصوصیاتش را میگوییم- بدن را گرمتر می کند و رطوبتهای بدن را به سمت کاهش هدایت میکند و منجر به خشکی میشود. حالا این کاهش رطوبتها بسته به اینکه رطوبت مزاحم و زائد و فضولات باشند یک اثر بر بدن میگذارد و اگر که رطوبتهای حقیقی و اصلی بدن باشند اثر دیگری میگذارد که هرکدام از آنها را به تفکیک بیان میکنیم.
نقطه مقابلش سکون است یعنی بیحرکتی، بیتحرکی که مسلماً خصلتی سرد با خودش دارد -به ذهن کاملاً نزدیک است و نیازی به اثبات ندارد- و این سردی چکار می کند؟ سردی چون افناء رطوبت نمیدهد و چون رطوبتهای زائد انباشته میشوند دائماً و پی در پی با خودش تری افزوده به همراه می آورد و به همین دلیل است که سکون و بیتحرکی مزاج و خصلتش سردی و تری است.
پس یک نتیجهگیری کلی:
حرکت و ورزش مزاج گرم و خشک و سکون و بیتحرکی مزاج سرد و تَر دارد و همین اثرات را در بدن انسان برجا میگذارد.
همین حرکتی که ما گفتیم در بدن حرارت ایجاد می کند و رطوبتهای مزاحم را از بین می برد چنانچه بیش از حد بشود یعنی حرارتی شود که افراطی شده و حرکتی که بیش از حد شده است شروع میکند آرام آرام رطوبتهای غریزی را هم از بین بردن و ما میدانیم که آن رطوبت اصلی بدن، پایه حرارت مزاجی ماست.
یک چراغ روغن سوز قدیمی را در نظر بیاورید. در دیدگاه قدمای ما و حکمای ما، حرارت غریزی مثل شعله چراغیست که روغن از رطوبت می گیرد و حرارت ایجاد می کند و این شعله همان نیروی حیات و زندگی است. پس این رطوبت اصیل و پایه بدن بسیار مهم و جبران ناپذیر است.
از طرفی به این نتیجه میرسیم که اگر حرکت بیش از حد شد و حرارت ورزشی خیلی زیاد شد این حرارت غریزی شروع می کند آرام آرام به کم شدن، بنابراین حرکتهای افراطی و ورزشهای بیش از حد حرفهای و بیش از حد تحمل بدن میتوانند نهایتاً بدن را دچار سردی و پیری زودرس کنند چرا که رطوبتهای اصلی بدن و حرارت غریزی بدن را از بین میبرند و فانی میکنند.
پس ورزش به طور مطلق و در هر حدی و میزانی در طب سنتی ممدوح و پسندیده نیست ، اندازه دارد، تعریف دارد و حد شروع و حد پایان دارد. چنانچه این حرکت و ورزش به حدی رسید که داشت حرارت حیاتی بدن را، حرارت غریزی بدن را کاهش می داد و رطوبتهای مورد نیاز بدن را کم می کرد موجب ضرر و زیان می شود.
همین میشود که گاه و بیگاه میشنویم که یک ورزشکار حرفهای در سن جوانی و یا میانسالی ناگهان از دنیا میرود، ناگهان در زمین ورزشی میافتد و عمرش تمام میشود، ناگهان شب سکته میکند و از دنیا میرود و یا اینکه بعد از قطع ورزش علائم پیری زودرس علائم افت انرژیهای بدن را در او میبینیم که ظاهر میشود و این نتیجه آن است که تعادل را در میزان ورزشی که مورد نیاز بدن و مورد تایید و مناسب برای سلامتش بوده رعایت نکرده است.
سکون هم همینطور است. اگر بیش از حد افراطی بشود بدن -خصوصا بدنی که خودش سرد بود – حالا بیش از حد سردی را در بدن ایجاد می کند و تبرید روز افزون یعنی سرد شدن روز افزون به بدن می دهد. و بواسطه سرد شدن بدن از طرفی و تحلیل نرفتن رطوبات زائد و نامناسب از طرف دیگر بدن دچار غلبه رطوبت بیمارگونه میشود.
پس حرکت و سکون هر کدام به جای خود خوب و پسندیده با تعاریفی که یک به یک خواهیم گفت و اگر هرکدام زیاده از حد شدند بسیار مضر و آزارنده و بیماریزا خواهند بود.
اما تعریفی که ابن سینا از ورزش دارد خیلی جالب است و سعی کنید این تعریف در ذهن شما حک شود تا اشتباهاتی که در مورد ورزش دارید (اینکه ما اصلا داریم ورزش می کنیم یا نه و این حرکتی که می کنیم می شود اسم آنرا ورزش گذاشت یا نه) اصلاح شود.
ابن سینا خیلی زیبا حد را یعنی تعریف را برای ورزش مشخص می کند. می گوید برای آنکه نام ورزش را بر حرکتی بگذاریم باید:
یعنی فرد با ارادهی خودش شروع کند به حرکت. یک فردی دراز کشیده فردی بیاید دست و پایش را تکان دهد یا مثلا فردی در ماشین نشسته و دائما حرکت می کند و تکان می خورد، این حرکتها از دیدگاه طب سنتی چون غیر ارادیاند اصلا در دامنه ورزش قرار نمیگیرند.
ورزش باید به اختیار و با احاطه به این که (من دارم ورزش میکنم) انجام شود. ابن سینا میگوید: (نیت ورزش کن و بعد شروع کن به ورزش) و این را خیلی مهم میداند. میگوید حتی حرکتهای ارادی که شما دارید با اراده خودتان انجام می دهید اما قصد و نیتتان ورزش نیست آن اثری را که ما میخواهیم در پاکسازی بدن بگذارد نمی گذارد.
یعنی بدن اینقدر باهوش است؟!
خیلی بیشتر از آن چیزی که ما تصور می کنیم. بدن ما دقیقا میفهمد که ما به چه قصدی داریم حرکت می کنیم. این الان در دنیای روانشناسی شناخته شده است. اگر با نگاه به تصاویر ورزشکار خاصی یا با آرزوی شبیه شدن به هیئت خاصی ورزش کردی بدون شک آن نیت در شکل گیری بدن تو تاثیر می گذارد.
پس اینجا اختیار و انتخاب مطرح میشود. ما باید انتخاب کنیم نیت کنیم و بعد با اراده انجامش دهیم. یعنی اراده یک چیز است، نیت یک چیز دیگر است.
فرض کنید مادر محترم خانهداری مشغول کارهای خانه است شستشو می کند، جارو می کند، بچهها را نگه می دارد. می گوید از صبح تا شب دارم کار می کنم و حرکت می کنم، حرکات هم کاملا ارادی است، دیگر ورزش لازم ندارم. جواب طب سنتی به ایشان این است که نه! شما ورزش اختصاصی لازم دارید چون باید نیت ورزش کنید.
همانطور که گفتیم این در دانش روز روانشناسی دنیا شناخته شده است. متاسفانه ما کمی دیر متوجه حرف حکمای خودمان می شویم. وقتی دانشمندان تایید کردند، تازه حواسمان جمع می شود!
طب ورزشی نوین با کمک علم روانشناسی متوجه شده است که اگر کسی حرکاتش را با اراده به یک نیت خاص متمرکز کند کل بدن حتی عضلات بدن شکل خاصی را که آن نیت می خواهد به خود می دهد. به همین خاطر به ورزشکاران حرفهای مثلا یک ورزشکار بدنسازی میگویند قهرمان ایده آلت کیه؟! عکس او را بزن جلوی چشمت مقابل آن ورزش کن و نگاهش کن. به چینش عضلاتش نگاه کن. به حالت بدنش نگاه کن. بعد ورزش کن. عضلات تو می فهمند که باید الان چه شکلی به خودشان بگیرند و کم کم بدن شما ، به شرط تلاش کافی، متناسب آنچه که نیت کرده اید شکل می گیرد.
اثر روح بر بدن بیش از این حرفهاست. ما حتی این قاشق غذایی که داریم بالا میبریم به اینکه به چه فکر می کنیم به کدام عضو بدن فکر می کنیم یا به کدام مشکل خود فکر می کنیم این غذا شکلگیری متفاوتی در بدن ما خواهد داشت. این امری است که حکمای جدید و قدیم در مورد این مطلب متفقالقولند.
پس نکته دوم این شد اگر میخواهیم ورزش کنیم باید نیت ورزش کنیم. بدون نیت، ورزش فایده ندارد یا حداقل بگوییم فایده کمی به بدن می رسد. ما یک به یک فواید ورزش را خواهیم گفت. همه اینها منوط به اینست که ما یک نیت دقیق، بنابراین یک ساعت مشخص یک تصمیم مشخص و یک برنامهریزی مشخص برای ورزش کردن خود داشته باشیم تا بهترین اثر و فایده را از آن ببریم. حتی ممکن است در زمانی خیلی کوتاهتر به نتایج عالی برسیم. به خاطر اینکه روح و جسم در این هدفی که دارند الان متحدند و اثرات خیلی بهتر و بیشتری می گیرند.
فرض کنید یک نفر از صبح که از خانه بیرون می آید زحمت فراوان می کشد با عرق ریزش کامل از بدن که از شاخصهای ورزش است و فعالیت بدنی و عضلانی خوب. و بعد خسته می شود گرسنه می شود نهایتاً ضعف بر او غالب می شود بدون ایجاد نشاط و قوت. اینجا چه اتفاقی افتاده است؟ که او هم فعالیت می کند و هم نشاط و قوتی که نتیجه ورزش است و تقویت سیستم ایمنی که نتیجهی عالی ورزش است را نمی گیرد؟ دلیل آن همان فلسفه ورزش در دیدگاه طب سنتی است و اینکه در طب سنتی ما هر حرکت عضلانی مساوی با ورزش نیست.
در طب سنتی ما ورزش – تعریف ابن سینا را دقیق در ذهن بسپارید- حرکتی است که با اراده و با شعور انتخاب شود. یعنی هم ارادی باشد هم نیت ورزش داشته باشد. در غیر این صورت به علت عدم همراهی روح و جسم در تحرک غیر هدفمند، نتیجه کامل و مطلوب حاصل نمی شود.
وقتی میخواهی حرکت کنی این حرکت باید منجر به تنفس عمیق و پر تعداد شود. ابن سینا میگوید: (تنفس عظیم متواتر) یعنی نفس کشیدنهای ما از حالت عادی خارج شود. عمیقتر شود و تعدادش هم زیاد شود.
پس لازم است که این تنفس به یک حدی برسد که تاثیر ورزش را نشان دهد یعنی ما باید به تعداد تنفس دقت کنیم به عمق تنفس دقت کنیم و اینها در کنار یک حالتی از ضربان قلب یک حالتی از رنگ چهره و غیره_ همه را خواهیم گفت- قرار بگیرد که تناسب اینها با همدیگر و کنار هم قرار گرفتنشان برای رسیدن به تعریف ورزش صحیح مهم است.
وقتی تعداد تنفس ما بالا میرود نتیجه آنست که تعداد ضربان قلب ما بالا رفته است. در واقع این دوتا در کنار هم و همزمان با هم قاعدتاً اتفاق میافتند.
یعنی اینکه اگر که ما یک حرکت تفریحی داشته باشیم که تعداد ضربان قلب بالا نرود در نتیجه تعداد تنفس ما هم زیاد نشود و تنفس هم عمیق نشود به این پیادهروی تفریحی حتی اگر زیاد هم باشد ورزش نمی گوییم. نمونه اش اینکه مثلا شخصی برای خرید کردن از خانه خارج میشود و یک ساعت دو ساعت طول یک بازاری را طی میکند، پای هر مغازه میایستد و یک مقدار توقف می کند یک مقدار حرکت می کند. در آخر این یکی دو ساعت هم خسته است هم احساس می کند دو ساعت تلاش کرده اما باید گفت به هیچ وجه این تحرک اثر ورزشی ندارد چون دائما توقف داشته و تعداد ضربان قلب بالا نرفته و تعداد تنفس بالا نرفته و عمیق نشده است. بنابراین ما این مدل تحرکات را به معنای ریاضت(ورزش) از دیدگاه طب سنتی در نظر نمی گیریم و آن فعالیت مفیدی که باید اثرات نشاط بخشی داشته باشد به حساب نمی آید.
در یک حرکت ورزشی مفید رنگ بدن باید شروع کند به تغییر کردن به طرف سرخ شدن. یعنی رنگ بدن از حالت طبیعی که خودش دارد تغییر کند و چون خون به نزدیکی پوست و به طرف عضلات به طرف پوست زیر جلد جریان پیدا می کند، این افزایش گردش خون منجر به سرخ تر شدن پوست فرد شود. که در کنار آن افزایش ضربان قلب و تنفس عمیق و پرتعداد، می شود ورزشی که واقعاً اسم ریاضت در طب سنتی را می توان بر آن گذاشت.
با این شاخص ها در کنار هم می توانیم به این نتیجه برسیم که حالا ورزش ما شروع شده است. شروع! این را دقت بفرمایید.
به هیچ وجه نمی شود برای آن زمان تعیین کرد. یک نفر که تازه آغاز به ورزش کردن نموده خیلی زودتر به این نقطه میرسد چون بدنش هنوز عادت به ورزش ندارد و یک نفر که خیلی وقت است حرفه ای ورزش می کند خیلی دیرتر به این نقطه می رسد. این جواب همان سوالی است که افراد می گویند قبلا ورزش می کردیم زود عرق می کردیم زود تنفس بالا می رفت و الان هرچی ورزش می کنیم به نقطه مطلوب سوخت وساز نمی رسیم و کلی زمان باید بگذرد تا به این نقطه برسیم. این یعنی بدن قوی تر شده و این نتیجة خوبی است نتیجه بدی نیست یعنی فرد نباید نگران شود.
قبلا در مطلب (روش صحیح تغییر عادت) گفتیم که تغییر عادت باید با مدارا، آرامش و رفق باشد، در ورزش هم همینطور است. یعنی فرد باید به توان بدن خود نگاه کند. اگر در عرض یک دقیقه به این حد ورزشی می رسد در همان حد باید توقف کند و با همان میزان ادامه بدهد و شدت تحرک را افزایش ندهد تا وقتی که علائم انتهای ورزش برسد -که بعدا در مورد آن صحبت می کنیم-.
و اگرفرد نیاز به زمان و شدت تحرک بیشتری دارد یعنی عادت قبلی تنبلی بدن و افت گردش خون و غیره را اصلاح کرده و الان بدنی قوی پیدا کرده است باید تا سر حد این علامتها که گفتیم پیش برود و تازه برسد به زمان شروع ریاضت (ورزش). حالا ورزش قویتر و پرقدرت تر او را به نتایج سلامتی بخش تر می رساند. به شرط آنکه حرارت غریزی و رطوبت های غریزی او کافی باشد و با تحرک نامناسب آنها را از دست ندهد.
پس با رفق و مدارا، با آرامش، آرام آرام زمان ورزش کردن و زمان رسیدن به آن شروع ورزش موثر را تنظیم می کنیم و هر روز مقداری بر آن افزوده و منتظر میشویم که قوت گرفتن و نشاط و سرزندگی بدن را ببینیم و به سمت سلامتی پیش برویم.